چگونگی تشکیل اداره منابع طبیعی
چگونگی تشکیل اداره منابع طبیعی تشکیلات اولیه برای مدیریت جنگلها به طور کلی تا زمان حکومت قاجار منابع طبیعی تجدید شونده کشور به هیچوجه مورد توجه دولت نبود و هیچگونه مدیریتی از نظر بهرهبرداری علمی و فنی صورت نمیگرفت و تشکیلاتی برای امور مربوط به جنگل، مرتع، شیلات، و محیطزیست وجود نداشت
چگونگی تشکیل اداره منابع طبیعی
تشکیلات اولیه برای مدیریت جنگلها به طور کلی تا زمان حکومت قاجار منابع طبیعی تجدید شونده کشور به هیچ وجه مورد توجه دولت نبود و هیچگونه مدیریتی از نظر بهرهبرداری علمی و فنی صورت نمیگرفت و تشکیلاتی برای امور مربوط به جنگل، مرتع، شیلات، و محیطزیست وجود نداشت.
سال 1202 شمسی که سال تشکیل وزارت فواید عامه در زمان حکومت فتحعلی شاه است را میتوان سرآغاز توجه دولت به منابع طبیعی دانست. اما شکلگیری رسمی ادارات برای مدیریت منابع طبیعی عملاً از سالها بعد آغاز شد. اولین نامی که از منابع طبیعی در تشکیلات اداری کشور به چشم میخورد در نخستین کابینه قانونی پس از اعلام مشروطیت در زمان محمد علی شاه قاجار است که در 29 اسفند 1284 شمسی به مجلس معرفی شد. در این تشکیلات ادارهای تحت عنوان «اداره شوسه و راهآهن و جنگلها» در وزارت فوائد عامه تشکیل گردید. در کابینه دوم که پس از به توپ بستن مجلس و موافقت مجدد محمدعلی شاه با مشروطه در روز 21 اردیبهشت 1288 تشکیل شد، وزارت «طرق و شوارع و معادن و جنگلها» آغاز به کار کرد. در دوره اول قانونگذاری در قانون تشکیلات ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام مصوب 1284 شمسی در ماده 30 تصریح شده است «حکام باید سعی نمایند که همیشه اطلاعات صحیحه کافیه از وضع ولایتی که قلمرو ماموریت آنهاست داشته باشند یعنی از عده نفوس و وسعت خاک ولایت و ثروت طبیعی آن و مقدار زراعت و چمنها و جنگلها و از چگونگی شغل و ... و کلیه اطلاعاتی که اوضاع و احوال ولایت و اهالی را نشان میدهد». در ماده 56 تصریح شده است که: «حکام باید مراقبت مخصوص نسبت به جنگلهای دولتی داشته و آنها را حفظ نمایند و هر گاه بر خلاف قواعدی که برای حفظ جنگلها ایجاد شده است اقدامی ملاحظه نمایند باید بدون فوت وقت ممانعت نموده و به وزارت مالیه اطلاع دهند».
به طور کلی میتوان گفت که تا سال 1297 دولت اساساً توجه خاصی به جنگلها نداشت. طی سالهای 1299-1288 تعدادی از بازرگانان و شرکتهای خارجی به شکل فزایندهای شروع به بهره برداری از درختان شمشاد، گردو و بلوط جنگلهای شمال نموده و مواد مستحصله را با پرداخت عوارض ناچیز به گمرک از کشور خارج میکردند. ملاحظه آمار گمرکی، دولت را به اهمیت جنگلها و لزوم حراست از آن متوجه ساخت. به دلیل مشخص نبودن حدود اغلب جنگلهای اربابی از جنگلهای دولتی، صاحبان جنگلهای خصوصی اکثراً بهره مالکانه دولتی را تملک کرده و از این راه به درآمد دولت لطمه وارد میآورند. لذا مقـــارن سال 1297 شمسی وزارت فلاحت و فواید عامه مأموری را که اطلاعاتی در امر نقشهبرداری و مساحی داشت به همراه دو نفر به شمال اعزام داشت تا حدود جنگلهای دولتی را از جنگلهای خصوصی معلوم نماید. عملیات این گروه با وجود مشکلات فراوان مدتی ادامه داشت تا این که با قیام میرزا کوچک خان مصادف و بدون اخذ نتیجه قطعی به اتمام رسید.
در سال 1296 به موجب تصویبنامه هیأت وزیران «شعبه جنگلها» در تشکیلات وزارت فواید عامه و تجارت و فلاحت دایر گردید. تشکیلات وزارتخانه به شرح زیر بود: 1- دایره وزارتی، وزیر و معاون 2- اداره کابینه و پرسنل 3- اداره کل فلاحت ( شامل مدیریت کل 1- شعبه فلاحت 2- شعبه تجارت 3- شعبه جنگلها) 4- اداره فواید عامه، امور طرق و شوارع و فنی اولین اداره جنگلبانی در ایران بدین ترتیب هستههای اولیه تشکیلات جنگل شکل گرفت و در سال 1299 شمسی وزارت فلاحت و تجارت، ادارهای هر چند ابتدایی در جنگلهای شمال کشور تشکیل داد. وظیفه این اداره, نقشهبرداری از جنگلها، تفکیک جنگلهای خصوصی از دولتی, تعیین جنگلهای بکر و صنعتی از جنگلهای مخروبه و بوتهزار بود. برای انجام این امر هیأتی بنام هیأت جنگل انتخاب گردید که اعضاء آن عبارت بودند از: 1- هانس شریکر (اتریش)، رئیس هیأت 2- سرکارات، معاون هیأت 3- سید علی زاهدی، مستحفظ جنگل 4- حسن علی گلشاهی، مستحفظ جنگل این سازمان در ابتدا جایگاه ثابتی نداشت اما اعضاء هیأت در سال 1302 به مازندران رفتند و در شهر مشهدسر(بابلسرفعلی)مستقرشدند. در اسفند 1302 تصویبنامه شماره 9155 به تصویب هیأت وزیران رسید که به موجب آن نظامنامه جنگلبانهای ایران تنظیم شد.
همزمان با استقرار هیأت جنگل در مازندران یک کارشناس آلمانی به نام (فندم هاگن) به عنوان متخصص جنگل برای مدت شش سال استخدام شد. نخستین اقدام فن هاگن این بود که موافقت دولت را با تعیین ردیف بودجه مخصوص جهت جنگلها جلب کند. پس از این اقدام عدهای بنام مستحفظ و قراول جنگل استخدام و با لباس متحدالشکل و علائم مخصوص به شمال اعزام شدند. تشکیلات جنگلبانی درسال 1303دارای تشکیلاتی به شرح زیر بود: 1- تشکیلات مرکزی مرکب از یک کارشناس (فندم هاگن)، یک رئیس اداره، یک مترجم و یک کارمند 2- تشکیلات مازندران و گرگان مرکب از سه مستحفظ و یک قراول جنگل تحت ریاست هانس شریکر در بابلسر 3- تشکیلات گیلان مرکب از سه مستحفظ و یک نفر قراول جنگل به ریاست شخصی بنام سرکارات در رشت مستحفظین جنگل هر یک مسئول حوزهای معین بودند که حوزه استحفاظیه نامیده میشد. این مستحفظین به طور مرتب جنگلهای حوزه استحفاظیه خود را بازدید میکردند و ضمن تهیه نقشه جنگلهای حوزه خود، مشاهدات خود را با نظام نقشههای تقریبی (کروکی) به رؤسای ناحیه تسلیم مینمودند. همچنین برای جنگلهای جنوب و نظارت بر نگهداری مقداری نهال چندل که از زنگبار آورده شده بود یک نفر قراول به جنوب اعزام شد ولی به علت تأخیر در پرداخت توفیقی بدست نیامد.
در 8 اسفند 1303 تصویبنامهای از هیأت وزیران گذشت مشتمل بر هشت قسمت مبنی بر اینکه: اولا- کلیه جنگلها متعلق به دولت است مگر اینکه تعلق آنها به مالکین خصوصی بموجب اسناد و مدارک معتبره ثابت شده باشد. ثانیا- دولت اساساً برای حفظ جنگلها نظارت در تمام آنها را اعم از دولتی و اربابی داشته و این نظارت فنی که مرتبط به حفظ و ازدیاد جنگلها میباشد به عهده وزارت فلاحت است. ثالثا- اجاره دادن جنگلهای دولتی و اجازه قطع اشجار صنعتی و غیر صنعتی و استفاده از محصولات جنگلی جنگلهای مزبور با رعایت نظارت فنی وزارت فلاحت، با تصویب وزارت مالیه بوده و در هر موقع مطابق قانون محاسبات عمومی و مزایده صورت خواهد گرفت. موارد 4 تا 8 تصویبنامه در ممنوعیت قطع اشجار جنگلهای اربابی بدون اجازه مخصوص و تشریفات صدور اجازهنامه قطع درخت و نیز صادرات چوب است. به موجب این تصویبنامه متقاضیان اجازه قطع, تکالیفی را باید به عهده میگرفتند که از آن جمله است: «تقبل غرس پنج درخت تازه در عوض هر یک درخت قطع شده، یا آن که سرشاخهها و مواد حاصله در ظرف مدت معین طوری تخلیه و از جنگل خارج نمایند که وسایل نمو جوانهها و نهالها سهل شود». تصویبنامه مذکور یک تحول اساسی و نقطه عطف برای اداره صحیح جنگلها به شمار میرفت ولی به علت کاهش بودجه و کاهش تعداد مستحفظین نتیجه مورد انتظار عاید نشد. تشکیلات یاد شده تا سال 1307 شمسی (تاریخ انتقضای قرار داد هاگن) به علت کمبود اعتبار گسترش نیافت.
پس از عزیمت هاگن به کشور خود در سال 1307 هانس شریکر رئیس جنگلبانی شمال شد در این زمان مرکز کار شریکر از بابلسر به شیرگاه انتقال یافت و ساختمانی تحت نظارت وی در این محل بنا شد که بعدها مرکز جنگلداری سوادکوه گردید.
در اواخر سال 1309 لوئی نیکه، مستشار فرانسوی جنگل که در اداره کل فلاحت استخدام شده بود بازدیدی از جنگلهای شمال کشور نمود و در سال 1310 به پیشنهاد وی سازمانی بدین شرح بوجود آمد: 1- اداره مرکزی با یک نفر رئیس 2- اداره جنگلبانی گیلان و آستارا با بیست نفر جنگلبان (مرکز این اداره در رشت بود) 3- اداره جنگلبانی منطقه گرگان و مازندران با بیست نفر جنگلبان (مرکز این اداره در شیرگاه بود). پس از اعزام پاسبانهای جنگل دولت درصدد برآمد که قطع درخت و بهرهبرداری از جنگلها را برای تهیه تخته و الوار و غیره موکول به دریافت پروانه نماید. پروانه از مرکز صادر و رونوشتی از آن به منطقه جنگلبانی جهت نظارت در قطع ابلاغ میشد. منطقه جنگلبانی نیز علاوه بر صدور دستور نظارت بر قطع به مأمورین مربوط، جریان امر را به اطلاع دارائی محل جهت دریافت عوارض دولتی میرساند. پس از صدور پروانه اگر جنگل دولتی بود، متقاضی میبایست قبلاً با دارائی محل پیمانی منعقد نموده و چوب را خریداری نماید و بعداً تحت نظارت پاسبان جنگل مبادرت به قطع نماید و در مورد جنگلهای شخصی میبایست موافقت مالک را جلب نماید. در اوایل سال 1311 به پیشنهاد لوئی نیکه (کارشناس فرانسوی) طرح زیر به شماره 1293 مورخ 8/3/1311 از تصویب هیأت دولت گذشت و چندی بعد کارشناس مذکور به کشور خود بازگشت: ا- اداره کل فلاحت مکلف است در جنگلهای سواحل بحر خزر, مناطق جنگلهای صنعتی و مناطق جنگلهای غیر صنعتی را، اعم از جنگلهای دولتی یا شخصی، از هم تفکیک نموده و برای اطلاع عامه اعلام نمایند. 2- تبدیل قطعات جنگلی به اراضی زراعتی ممنوع بوده و مرتکب تعقیب و مجازات خواهد شد. 3- در هیچ قطعه از جنگلهای صنعتی اعم از شخصی یا دولتی در یک سال اجازه قطع بیش از یک چهلم جنگل داده نخواهد شد، ولی نظر به اینکه جنگلهای فعلی دارای اشجار قابل قطع بیشتری میباشد، معهذا با تشخیص اداره فلاحت و با اجازه مخصوص میتوان بیش از صدی دو و نیم قطع نمود. 4- اداره کل فلاحت مکلف است که برای هر نوع درختی از اشجار صنعتی شرایطی را از حیث سن و قطر و سایر شرایط معین نماید. فقط میتوان اجازه قطع اینگونه اشجار را صادر نمود. 5- قطع کنندگان اشجار علاوه بر سایر شرایط مقرره مکلف خواهند بود که در تحت مراقبت اداره کل فلاحت در عوض اشجار صنعتی قطع شده، اشجار صنعتی غرس نمایند و آنها را حفظ کنند. 6- قطع اشجار غیر صنعتی از مقررات فوق مستثنی بوده و در حدود تعلیمات اداره کل فلاحت هر کس در ملک خود در قطع آنها آزاد میباشد. ولی برای آنکه سوء تفاهمی حاصل نشود اداره کل فلاحت اسامی اشجاری را که جزء اشجار صنعتی محسوب میشود برای اطلاع عامه در محل اعلام خواهد نمود. 7- ذغالسازی بدون کسب اجازه قبلی اداره کل فلاحت و در خارج از مناطقی که از طرف اداره مزبور معین میشود اکیداً ممنوع بوده و متخلفین مورد تعقیب واقع خواهند شد. اجازه ذغالسازی در مناطق جنگلهای صنعتی نباید به هیچوجه داده شود.
Comments
Post a Comment